حتّا اینجا

ساخت وبلاگ
گاهی انسان به مرض کوچک و لاعلاجی دچار می شود به نام ِ : به جان ِ خود افتادن.  بی صدا در خودش دفن می شود و روحش هر روز بیشتر در تاریک ترین عمق تنش  می پوسد و از بین می رود . تمام دنیا برایش خلاصه می شود در پنجره ی کوچکی که آدم ها و فصل ها و باد و باران و برف را از دور برایش به نمایش می گذارد .  به همین سادگی به پنجره اش عادت می کند ..  به تماشا کردن زندگی از دور و به غمگین بودنش ادامه می دهد.  این طرف ِ پنجره .. همان جایی که نشسته ،  دنیای دیگری و زندگی دیگری جریان دارد.  دنیایی کوچک و امن .. شبیه داستان های موراکامی یا تنهایی های برونته ها ..  و دختری با مردی خاکستری .. یک روز میان خنده هایمان به او گفتم رنگ تو خاکستری ست ! چون دنیایت نه سیاه است و نه سپید .. چون موهایت بین سیاه و سپید جنگ به راه انداخته و موهای شقیقه هایت را خاکستری کرده و  چون و نه خوبه مطلقی و نه بد ترین مرد دنیا..  توی دنیای من هم مثل یک قاصدک نقره ای رهایی و وقتی در خودم غرق می شوم یک نسیم ملایم تو را پرواز می دهد و وقتی کسی صدایم می کند .. به خودم که می آیم می فهمم داشتم به تو فکر می کردم ..  به مردی که اخم و لبخندش را دوست دارم..  به نظرم الان عبور تو با آن لباس های تیره زیر بارش این برف سپید تصویر زیبایی است.. حتما دختری که پشت پنجره ی کوچکش نشسته و زمستان را نگاه می کند از دیدنت خوشحال می شد و بر حتّا اینجا...ادامه مطلب
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 2:40

چرا نمی توانم زندگی های متفاوت را مثل لباس های گوناگون
امتحان کنم ، تا ببینم کدام بهتر است و بیشتر به من می آید؟!

سیلویا پلات

ArcHives
بهمن ۱۳۹۶
دی ۱۳۹۶
آذر ۱۳۹۶

حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 2:40

یک ابراز علاقه ی کوچک..

چقدر امسال زمستان را دوست دارم..

+تاریخ شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 17:17 نویسنده اویی که در من زندگی می کند
حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 2:40

هر زنی برای خودش مرزهایی دارد.. 

اگر دیوارهای دورش را برای دیدنت پنجره کرد .. اگر مرزهایش را  نادیده گرفت.

اگر ..

اگر .. 

اگر..

تو برایش چه می کنی؟ 

حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 5:21

چرا نمی توانم زندگی های متفاوت را مثل لباس های گوناگون
امتحان کنم ، تا ببینم کدام بهتر است و بیشتر به من می آید؟!

سیلویا پلات

ArcHives
دی ۱۳۹۶
آذر ۱۳۹۶

حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 4:08

چه دنیای مه آلودی!

من همینجا ..وسط این مه رونده می مونم و زندگی می کنم. جایی که آدم ها رو شبیه یه خاطره ی دور ، یه گذشته ی از دست رفته بهم نشون میده .

 مرزهای دنیامو از نو می سازم ، این بار محکم تر .. این بار دور تر از آدم ها و به خوبی ازش مراقبت می کنم .

صبحی که با چنین حس و حال عجیبی شروع بشه ادامه اش تا شب چطور خواهد بود؟ 

حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 13:39

ما چقدر دمدمی مزاج هستیم! 

من ، کسی که تصمیم داشت خود را از تمام مراودات اجتماعی دور و مستقل نگاه دارد ، به مرحله ای نزدیک شده بودم که تقریبا عملی نبود.

من ، بدبخت و بیچاره ، پس از دست و پنجه نرم کردن با ارواح و تنهایی ، در حالیکه وانمود می کردم می خواهم ....................................... سرانجام رنگ عوض کرده بودم . 

حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 13:39

چرا نمی توانم زندگی های متفاوت را مثل لباس های گوناگون
امتحان کنم ، تا ببینم کدام بهتر است و بیشتر به من می آید؟!

سیلویا پلات

ArcHives
دی ۱۳۹۶
آذر ۱۳۹۶

حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 1:08

چرا نمی توانم زندگی های متفاوت را مثل لباس های گوناگون
امتحان کنم ، تا ببینم کدام بهتر است و بیشتر به من می آید؟!

سیلویا پلات

ArcHives
دی ۱۳۹۶
آذر ۱۳۹۶

حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 1:08

زمستون بی برف رو دوست ندارم. آدم رو دلتنگ بهار نمی کنه ، همش حس می کنی روزای آخر اسفنده ! 

من دوست دارم حس کنم خیلی از بهار دورم ، دوست دارم شبی رو زندگی کنم که تمام شهر خوابن و داره برف می باره .. دوست دارم صبح که از خواب بیدار میشم اون  چیزی که پشت شیشه ی پنجره می بینم یه خیابون برفی باشه. دوست دارم احساس سرما کنم. 

تو فکر نمی کنی هیچی سر جای خودش نیست؟! حتی زمستون شبیه زمستون نیست! 

 

 

حتّا اینجا...
ما را در سایت حتّا اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : andouhesylvia بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 18:11